جدول جو
جدول جو

معنی باران ریختن - جستجوی لغت در جدول جو

باران ریختن(مُ بَ هََ)
فرود آمدن باران. نازل شدن باران. استهلال. باران ریختن آسمان:
شنیدم که ذوالنون بمدین گریخت
بسی برنیامد که باران بریخت.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
باران ریختن
فرود آمدن باراننازل شدن باران
تصویری از باران ریختن
تصویر باران ریختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ ضَ)
از چیزی بدر ریختن. (از آنندراج) :
آرزوئی در گره بستم در یکتا شدم
حسرتی از دیده بیرون ریختم دریا شدم.
بیدل
لغت نامه دهخدا